هاشم عباسی

مشاور تحصیلی و کنکور به سبک انگیزشی

هاشم عباسی

مشاور تحصیلی و کنکور به سبک انگیزشی

هاشم عباسی
خانواده صمیمی مشاور عباسی

مشاوره کنکور به سبک انگیزشی و روانشناسی

⚪ مشاور و پژوهشگر روانشناسی یادگیری
🔵 نوابغ تحصیلی سه ویژگی دارند: آنها انتخاب میکنند, آموزش میبیننند و عاشق میشوند


آخرین نظرات

۳ مطلب با موضوع «روابط اجتماعی دانش آموزان» ثبت شده است

یه دختر کنکوری هستم چکار کنم برای بدحجاب شدن و آرایش کردن وسوسه نشم ؟

سلام به همه ی دوستان
من دختری ۱۸ساله هستم؛ امروزم که کنکور داشتم؛ خدا را شکر کنکورم رو خوب دادم و خوش حال هستم. ( ان شاء الله که همه ی کنکوری ها خوب داده باشن ) .
من حجابم کامله و چادر سر میکنم؛ و بدون آرایش هستم. نمی خوام از خودم تعریف کنم؛ فقط می خوام در این باره مثل یک خواهر یا برادر راهنماییم کنید لطفا .
من همیشه برای رضای خدا آرایش نمی کنم و چادر سر میکنم و نمی ذارم یه تار موهام پیدا بشه. ولی امروز که رفتیم کنکور دادیم ( حوزه ی کنکور ما دانشگاه بود ) دخترایی که هم سن و سال خودم هستند؛ یه آرایش ها و یه تیپ هایی زده بودن که نگو؛ موهاشون رو بیرون گداشته بودن؛ شلوارای خیلی تنگ پوشیده بودن و ... .
بعضی وقت ها یه فکرایی میاد تو سرم،که بهم میگن: خب تو هم مثل اینا دختری؛ ببین اینا موهاشون بیرونه و آرایش میکنن و این طوری خیلی زیبا و قشنگ میشن و همه بهشون میگن چه دختره خوشگلیه یا پیش خودشون میگن وااای این چه نازه؛ خب تو هم زیبایی داری؛ تو هم مثل اینا باش.
مثلا وقتی بعضی از دوستام که قیافه معمولی دارن با آرایش خب قشنگ تر میشن خیلی هاشون. اون وقت بقیه فکر میکنن ما که آرایش نمیکنیم زشتیم؛ بی روح و حالیم؛ طرز فکرمون قدیمیه و ... . با اینکه این فکرا میاد تو ذهنم؛ ولی من بهشون بها نمیدم؛ گاهی وقت ها واقعا دلم میخواد وقتی میرم بیرون موهام بیرون باسه و آرایش کنم. من چی کار کنم که از این فکرها بیام بیرون.
فکر میکنم یه حالتیه که بخوام جلوی بقیه زیبایی و لطافت دخترونم رو به نمایش بگذارم. من اصلا کمبود عاطفی از هیچ نظر ندارم؛ نمازهامم می خونم؛ با عشق چادر سر میکنم وحجابم رو کامل رعایت میکنم؛ چرا باید همچین فکرایی بیاد تو ذهنم ؟
به خدا امروز که می خواستیم بریم حوزه ی کنکور؛احتمال دادم که آقایی (مسئولان دانشگاه ) یا داوطلبان پسرها هم اون جا باشن؛ من به خاطر اینکه چشم پسری به گناه الوده نشه؛ شلوار جینم رو که چسبون نیست رو پوشیدم که وقتی خواستم سر جلسه چادرم رو بردارم راحت باشم. ( از نگاه بد نامحرم).
البته سوء تفاهم نشه؛ من نمیگم پسران و آقایون کنترل چشم ندارن، اصلا منطورم این نیست؛ ولی خب دختر برای پسر جذابیت داره؛ برای همینه که خدا میگه زن ها زینت های خودشان را بپوشانند و خودنمایی نکنن.
من همیشه معتقدم که همین طور که من دوست ندارم و نمی خوام چشم شوهر آیندم به دخترها وخانم های بی حجاب و یا بدحجاب بخوره؛ منم در قبالش حجابم رو کامل رعایت میکنم تا باعث جلب توجه مرد متاهل و یا پسران مجرد نشم؛
من چه کار کنم از شر این فکرا خلاص شم؟
( البته دوستان؛ خانم هایی که موهاتون بیرونه و آرایش میکنین؛من قصد جسارت به شماها رو ندارم؛ و من منطور بدی نداشتمااا؛فقط خواستم راهنمایی بگیرم؛ من معتقدم خدا به انسان عقل داده و قوه اختیار رو به انسان عطا کرده؛ و راه درست و راست را به ما گفته و ما را به آن راه هدایت فرموده؛ و این انسانه که باید راه درست رو انتخاب کنه؛ و خوبه همه مون می دونیم که هر چی خدا گفته به نفع و صلاحمونه ولی ما از بعصی این منافع و مصلحت ها غافلیم.
دوستان اصلا دوست ندارم که بحث حجاب و بدحجابی و بی حجابی و این چیزها باز بشه؛ چون حوصله شو ندارم ؛ من قصدم از این پست فقط راهنمای بود و همین و بس .
با نظرات مفید و سازنده تون منو لطفا راهنمایی کنین.
منو مثل خواهرتون بدونین ( البته اگه دوست دارین... !) اگه خواهرتون در این باره ازتون راهنمایی میخواست؛چی بهش میگفتین؟ صادقانه بگین.

بیننده های عزیز نظر شما در پاسخ به این دختر خانم محترم چیه؟!!

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۹۷ ، ۰۵:۵۱

 برای فرار از تنهایی، داشتن دوست دختر رو پیشنهاد میکنید ؟

سلام

پسر ۱۹ ساله م ، زندگیم از موقعی که یادم میاد کتاب بوده و درس ، چند روزیه که واقعا دلم انگار تنها شده خیلی زیاد ، انگار تنهام ، چند روزه یه چیزی روی اعصابمه و داره منو دیوانه میکنه ، چند روز که نه از پارسال ، من واقعا دلمم میخواد یکی باشه پیشم ( جنس مخالفم ) ، ببخشید که اینو میگم  ، موقعیت اینکه با کسی دوست شم زیاد بوده خیلی ، ولی هیچ کدوم جلو نرفتم فقط واسه اینکه خودمو پاک نگه دارم ، ولی جدیدا از خودم میترسم که یهو برم جلو .

من آخه دیگه نمیتونم خودمو نگه دارم ، من اگه با کسی دوست شم تا تهش (ازدواج) هستم ، ولی میترسم که طرفم از این روابط زیاد داشته باشه و به این جور چیزها عادت داشته باشه ، منم یه پسر احساسی ،نابود میشم ، به خودم میگم که شاید خدا از زندگیم کمرنگ شده من این جوری شدم ( نماز هام رو درست نمیخونم ) ، از شانس بدم هم دختر دور رو برم زیاده یعنی من با این شرایط روحی و این همه دختر دور و برم .

چه کارش کنم این احساس لعنتی که شب و روز رو ازم گرفته ، اومدم خودم رو سرگرم کنم با ورزش و درس خوندن بیشتر ، ولی فایده ای نداره ، انگار تنهایی من شده مثل آدمی که یه چوب دستشه و هر روز دارم من زیر اون چوب کتک میخورم . قبلا این احساس نبود فقط زندگیم و دلخوشیم بود کتاب های درسیم ، ولی الان حال روزم ...

کمکم کنید . به نظرتون کسی وارد زندگیم بشه بهتر میشم ( خودم نظرم بیشتر به اینه متاسفانه ) یا یه راه حل بهم بدید که این حس رو از بین ببرم  ، دوستام توی رابطه هستن و انگار که خوشحالن از این موضوع ، نمیدونم به خدا ، دوستام هیچ تاثیری روی این حس من نداشتن، خیلی وقته که با این چند نفر رابطه ام رو خیلی کم کردم .

پسر دوست بازی هم نیستم واقعیتش ، کلا دو تا رفیق خیلی صمیمی دارم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آبان ۹۷ ، ۲۳:۰۵
دوشنبه, ۷ آبان ۱۳۹۷، ۱۰:۵۳ ب.ظ

تعریف شما از دوستی با جنس مخالف چیه ؟

تعریف شما از دوستی با جنس مخالف چیه ؟

با سلام

اینجا خیلی بحث شده در مورد پاکی و ناپاکی دختر و پسرهای توبه کرده از دوستی با نامحرم ! میخوام بدونم از نظر شما دوستی یعنی چی ؟ آدم تو فضای مجازی ممکنه در مورد موضوعات مختلفی چت کنه ، خب اینکه اسمش نمیشه دوستی !

دوستان تعریف شون رو از دوستی بگن .

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آبان ۹۷ ، ۲۲:۵۳